بیایید در زمان حال کمی به فکر آینده باشیم و کم کم پل ارتباط حال و آینده را با درایت و کاردانی بسازیم تا مبادا در آینده دچار مشکلی شویم و با برنامه ریزی های دقیق و منظم آینده در خشانی را پیش رو داشته باشیم تا به همه اهدافمان در زندگی دست یابیم .
والدینی که از کودکانشان سوء استفاده می کنند و از انها را منبع درآمد خود قرار می دهند مانند زالو هستند که به بدن نحیف کودکانشان می چسبند و قطره قطره خونشان را می مکند تا که روز به روز در گرما و سرما از شمع وجودشان کاسته شود و کاسبی کنند تا که ان پدر و مادر بی خبر در کنار منقلی پر از اتش گرم نشینند و در آمد فرزند نحیفشان را دود هوا کنند و به عیش و نوش خود در کنار دوستان نابابتر از خود پردازند و اصلا به آن فکر نمی کنند که بخاطر این عیش و نوش کودکش در سوز و سرما پیش چه کس و ناکسی باید دست دراز کند تا که ان بی خبران در آمد یک روزش را در چشم به هم زدنی دود هواکنند و لذت برند و در حالی که کودک نحیفشان حسرت کانون گرم زندگی را می خورد و اه می کشد غم بادی دائما در گلوی این کودکان می ماند البته اگر در سوز و سرما دوام بیاورند پس رسالت پدر و مادر این کودکان در قبالشان چیست چگونه می خواهند در روز حساب در کنار میز محاکمه جواب پس دهند که چرا فرزندی که هدیه الهی است را اینگونه از آن مراقبت نمی کنند از انها سوءاستفاده می کنند چررررررررررررررررا
خالق مثل نور است و مخلوق مانند پروانه به گرد نور آنقدر مخلوق عاشق دورگرد وجود نور خالقش می گردد و می گردد تا که از گرمای وجودش ذوب شود و فاصله خود را به خالقش نزدیک و نزدیکتر نمایدتا که لایق بهشت شود و به آرامش خیال رسد و از آب گوارای بهشت نوشد و از تشنگی رهایی یابد و بخود ببالد که می تواند که تا ابد در پناه حقش به آسودگی خیال می رسد.
با حسادت می توان دلهای زیادی را شکست تا هیچ چینی بند زن ماهری نتواند آن را بند زند حسود با حسادتش باعث شکستن دلهای دیگران می شود و از این کار منفورش لذت میبرد ودائما به دنبال طعمه ای برای شکار جدیدی می گردد.
گذشته مانند پند نامه ای است که در درون آن پند نامه می توانید از تجربه هایش بهره جست تا که حال و آینده ای درخشان را رقم زنید.
حال تا حال است به تنهایی محسوس نمی باشد بلکه باید دست رفاقت به سوی آینده داراز کند نا که با اتحاد حال و آینده گذشته به یاد ماندنی و جاودانی را ساخت و تا ابد یادش در قلبها زنده و باقی بماند.
جهان آخرت مانند میز محاکمه است که قاضی خالق آن خدای مهربان و متهم مخلوقی که دستش از دنیا و تعلقاتش کوتاه است خدا کند که بار گناهانمان آنقدر سبک باشد تا که نزد حقمان شرمنده نشویم وای به حال کسی که بار گناهش چون کوهی سنگین است و حتی نمی تواند حملش کند چه برسد که در محاکمه عدل ااهی جواب پس دهد آیا مخلوق گناهکارمی تواند از خالقش بخواهد او را ببخشد مسلما دیگر فرصتی نیست و باید حساب پس دادو هر حکمی را که خدایش داد پذیرا شودو دم نزند و در آتش جهنم بسوزد و بسازد.
اگر بنده خدایی راهی را برای رسیدن به فردا نشناسد و هدف مشخصی نداشته باشد مانند کوری است که نتواند راه صحیح رسیدن به فردا را بیابد و وقتش را به بطالت می گذراند.
خدایا من مخلوق بینوایت را لایق بدان تا با تو بزرگوار راز و نیاز کنم و راز دلم را نزد تو یکتای بی همتا به امانت گذارم چون تو خدای مهربان مطمئنترین راز داری ای معبود من .
زندگی رودخانه ای است جاری اگر روزی مانعی حتی کوچک سر راهش قرار گیرد جریان زندگی را تغییرمی دهد فقط فقط اراده محکم واستوارمی تواند با آن مانع مقابله نماید ان را ااز سر راه بردارد و نیست و نابودش کند .
وای به حال کسی که توشه آخرتش انباشته از گناه و معصیت باشد چگونه ان بنده خدا می تواند گندابی همچو ان را به همراه خود به ان دنیا ببرد اگر در سبد توشه اخرتش را باز نماید مسلما بوی گند همه جا پراکنده می سازدو هرگز به او اجازه نمی دهند به جای خوش بو و معطر و با صفایی همچو بهشت وارد شود.
راز و نیاز سحر گاهی با ان یکتای بی همتا آدمی را از کوه سنگین مشکلات نجات می دهد چون فقط و فقط در ان لحظات به خدایتان می اندیشید تا دمی از مشکلات زمانه رها شوید.
کسی که می خواهد خود را از تاریکی و ظلمات نجات دهد باید تاریکخانهذهنش را با چلچراغ علم روشن سازد تا که با نور تابان و خیره کننده اش همه ذهنش را روشن و نورانی کند تا ازان تاریکی اثری باقی نماند و صاحب ذهن فردی شود عالم و عاقل و هوشیار ای خدای کریم و رحیم کمکمان کن تا با چلچراغ پر نور علم ذهنمان را روشن سازیم.
برای همه کسانی که اشرف مخلوفات می نامیم و به آنها انسان می گوییم ودیعه ای به نام عقل و شعور را خداوند بخشنده به طور مساوی قسمت نمودند کسی برنده است که از عقل و شعور خدادادی به نحو احسن بهر برد تا علمی را کسب نماید چون علم ثروتی است که سر منشاش عقل و شعور و درایت است.
خداوند عالم داده عقل و شعور مساوی
تا ثروتی هچو علم کسب نماییم در زندگی ......................
در سحر چه رمز و رازی نهفته است که انسان را به خدا نزدیک نزدیکتر می کند مگر ساعات خدا با همدیگر فرقی دارند البته در سحر طراوتش و روحانیش و باعث می شود وقتی از خواب غقلت بیدارشدیم راحت و بدون دغدغه و ترسی به درگاهش دستانمان را دراز کنیم و به با سوز و گداز با یکتای بی همتا راز و نیاز گوییم و راز نهان قلبمان را با آن یکتای بی همتا در میان گذاریم تا خود را به خدایمان نزدیک و نزدیکتر حس کنیم.
معلمانی همچو پیامبران و امامان را حق تعالی برای انسانها خلق نموده اندتا همه مارا در زندگی الگو و اسوه باشندانها به ما درس اخلاص و خدا پرستی را می آموزند که لحظه لحظه عمرمان را شاکر حق تعالی باشیم حتی لحظه ای از یادآن خدای یکتای بی همتا غافل نشویم
اگر امتحانی همچو شیطان و وسوسه هایش نبود آن وقت چگونه اشرف مخلوقات می توانست ادعا کند که بالاترین مرتبه را در خلقتآفریدگاری دارا می باشد چون خداوند گوهری چون عقل را به همه مخلوقاتش به طور مساوی عنایت فرمودند تا راه را از چاه تشخیص دهند و در تله های به ظاهر زیبا و در باطن گرداب مهیب گناه آلوده نشود چون هرکس افسارش را به شیطان دهد باید تا ابد در گرداب مهیب معصیت و گناه دست و پا زند و هرگز تا خود نخواهد نمی تواند از ان مخمصه نجات یابد ولی خداوند رئوف و مهربان و رحیم دری را به نام توبه برای بندگانش باز گذاشته تا با کلیدش قفل زنگ زده گناه را باز نماید و خود را از گرداب شیطان نجات دهدو قدم به سرزمین پاکی ها گذارد و دستانش را به سوی حقش دراز نماید و از ته قلبش بگوید ای خدا چاکرتم من بنده بینوا ببخش عذر تقصیرات من مخلوق را مسلما خالق ما خدای کریم و رحیم انقدر بخشنده و مهربان است هرگز دست رد به سینه ام نمی زند و اگر باز هم مرتکب خطایی شویم ان مهربان تا ابد فرصت استفاده از توبه را به بندگان خاطی اش می دهد تا که هر زمان بخود آید توبه کند و گرد گناهی نگردد و شیطان گولش نزند و بنده مخلص خدا شود.
زندگی مانند چرخ دواریست گردون از هر طرف بگردانی باز هم به نقطه اول می رسید پس چه خوب است از همان نقطه اول راه بد و خوب را از هم تمیز دهیم و از شیطان فاصله گیریم و به حق تعالی لبیک گوییم و در همه مراحل زندگی از خدای یکتای بی همتا غافل نشویم تا که در طول راه زندگی امیدی برای زنده ماندن داشته باشیم .
فلب گناهکار مانند کویری است بی آب و علف و پر از ترک به هر جایش بنگری خشک است و لم یزرع و بدون هیچ گونه سرسبزی بیایید با آب روان و حیات بخش توبه آن قلب کویری را آبیاری نمایید و تا که بدل به گلستانی شود پر از گلها ی معطر و رنگارنگ که عطر آن گلهاصاحب دلش را شاد و سرمست می شود .
بهشت برازنده کسی است که جایگاه خالق و مخلوق را داند و حریمش را حفظ نماید و دائما فکر و ذکرش حق تعالی باشد زمانی مخلوقی می تواند سکانکشتی سرنوشت خود را به بهشت برساند که با دیوی چون غرور و تکبر دست و پنجه نرم کند تا خود را به خالقش نزدک و نزدیکتر نماید
مادری شایسته و فداکار همچو فاطمه زهرا ( س )که خود در زهد و پرهیزگاریش زبانزد عام و خاص می باشد با سعی و تلاش بسیار فرزندانش چه پسر و چه دختر را جوری تربیت کند تا که خدای خود آن یکتای بی همتا را شاکر باشند و شکر حقش را بجای آورند و دائما در همه جا و همه حال از یادش غافل نشوند براستی فاطمه ( س ) توانست در پرهیزگاری و زهد و تقوا چه خود مبارکش چه خانواده محترمش اسوه و الگوی همگان شوند آن بزرگوار همچو آن سید الشهدا را در دامن پاکش پروراند و همچو زینب کبری آن شیر زن کربلا را جوری تربیت کرد که مظهر صبر و برد باری زنان عالم شود زینب کبریی که در صحرای کربلا توانست غمخوار برادر و عزیزانش باشد و با حضورش در کربلا توانست ظلم و ستم آن ظالمان از خدا بی خبر را به گوش جهانیان رساند ای الله پاداش آن بزرگوارن همچو فاطمه زهرا و خانواده اش را به بالاترین مرتبه ها قرار ده و سزای گنهکارانی همچو یزید و شمر ذالجوشن را در بد ترین نقطه از جهنم قرار ده تا که شاید آتش و نار جهنم بتواند گناهانشان را بسوزاند و انهارا نیست و نابود سازد.
بیایید تا زنده ایم و اجازه زندگی داریم مخلوقی قدر دان و نمک شناسباشیم و از خالقمان آن خدای عظیم و کریم و رحیم به خاطر این همه نعمات رنگارنگش شکر گزاری نمایییم حتی لحظه ای از یاد خدای مهربان و بخشنده غافل نشویم.
دلم را مانند سفره پهن زمین می کنم تا که معشوقم الله به انجا قدم نهد و مرا قابل بداند مهمان قلب عاشقم شود و ان سفره دلم را پر از عطر دانگیز عشقش نماید و من عاشق را ثانیه ثانیه مجذوب و مجذوب تر به خود می نماید .
گذر عمر مانند امواج رودخانه ای پرجوش و خروش است اگر با تدبیر و عقل و درایت آن موجهای خروشان را کنتر ل کنیم هرگز دچار آن امواج خروشان نخواهید شد و تا آخر عمر براحتی و آرامش بسر خواهی برد.
دلی که از نور الهی خاموش شد با دعا کردن کلبه قلبش روشن و گرم می شود و صاحب دلش در آن کلبه زیبا با عشق به سوی معشوقش خدا دستانش را دراز می کند و با دعا از ان یکتای بی همتا می خواهد که هرگز قلبش را از نور الهی تهی نکند تا مبادا باز هم پژمرده و مغموم شود.
چرا وقتی زنگوله مرگ کسی به صدا در می اید دیگران به صدایش اهمیت نمی دهندو از خود نمی پرسند که زمانی مرگ خودش می رسد و باید آماده رفتن باشد و در آن دنیا سوال و جواب پس دهد.
به وبلاگ من خوش آمدیدهر که به سمت خدا رود هرگز الله اش او را تنها نمی گذارد چون انقدر رحیم و رئوف و کریم است که او را محافظ باشد وهرگز از بنده صالحش غافل نمی شود*****ای خدا شکر به کرمت شکر به حکمتت شکر به رب العالمینت ای خداهر چه گویم تو را شکر کم گفته ام باریتعالی ای ارام بخش دلها ای خدا .
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
